نقشه شاهنشاهی و امپراتوری ایران بزرگ با حفظ آزادی دین و ایدئولوژی - حقوق انسانی زن و مرد و کارگر و پیشرفت و باورهای نیک ایرانی
تمدن ایران و فرهنگ پادشاهی ایران به اشتباه به 2500 سال خوانده میشود در حالی که مورخین عرب منجمله مسعودی و طبری ٫ کتب زرتشتی باستان ٫ شاهنامه فردوسی بزرگ و حتی آثار به جای مانده در مسجد سلیمان و . . . حداقل عمر آن را به 6000 سال پیش بر میگرداند که طبق تاریخ - ایرانیان اولین پادشاهی جهانی را پایه گذاشته اند . این تمدن امروز در کشورهای متمدن جهان مانند : انگلستان - سوئد - نروژ - لوکزامبورگ - اتریش - اسپانیا - ژاپن و . . . .اجرا می شود . با این تغییر که آنرا به قوانین روز دنیا هماهنگ کرده اند و پادشاه تنها نقش سنبلیک و ملی دارد و در نتیجه نخست وزیر فرد اول جامعه است که با آرای مردم روی کار می آید . آنچه در این جستار میبینید دیدگاه جهانیان درباره این تمدن و سیستم کشورداری است :
پرفسور گيريشمن ايرانشناس بزرگ
بدون ترديد در جهان باستان تنها دو قطب بزرگ وجود داشته است که پايه هاي تمدن بشري و فرهنگ و دانش و خرد امروزي جهان را پايه گذاري کرده اند يکي از آنان امپراتوري يونانيان و اروپاييان بوده و ديگري شاهنشاهي آسيايي ايرانيان که بر آسيا آنروز تسلط داشته اند ايرانيان بارها در حمله اسکندر و مغول و تاتار و عرب نشان داده اند که اين تنها فرهنگ غني شان است که آنان را در زير بار اين حملات وحشيانه له نکرده است و نه تنها فرهنگ متجاوزان بر آنان تاثيري نکرده بلکه ايرانيان آنان را تحت فرهنگ خود قرار داده اند و هيچگاه تجاوز به کشورشان را تحمل نکرده اند همه و همه اينها حاصل قرنها تجربه کشورداري و فرهنگ و خرد آنان است
محقق بزرگ امریکایی پرفسور ویلیام جیمز دورانت
داریوش بزرگ برای آنکه نام خود را برای آیندگان جاودانه بگذارد دست به بنا نهادن کاخهای پرسپولیس زد . هنر و معماری این کاخ عظیم به جرات از معبد کرنک و تمام کلیساهای اروپا و میلان زیبا و باشکوه تر است . پله های باشکوه کاخ در تاریخ بی نظیر است . شاید بتوان گفت که کاخ صد ستون سنگی و کاخ آپادانا زیباترین بناهای تاریخ جهان در عهد قدیم و عهد جدید باشد که به دست آدمیزاد ساخته شد .
ایرنشناس بزرگ معاصر پرفسور پوپ
تمدن شاهنشاهی هخامنشی ما را با نخستین پادشاهی معتبرجهان که یکی از منظم ترین و مقتدرترین و بدون هیچ تردید عادلترین دولتهای تاریخ بشر بوده روبرو می کند . یونانی ها همیشه با ترس و احترام از شاه "سارد" که تنها یکی از زیر مجموعه های شاهنشاه ایران بوده است یاد میکردند و شاه سارد را شاه بزرگ میخواندند . شاهنشاهی هخامنشی بر اساس اصول اخلاقی و مذهبی بسیار متینی استوار گشته بوده است . اصول این حکومت مدارا نمودن با تمام ادیان و نژادها بوده است . در سراسر امپراتوری بی همانند آنان مردمان با آسایش و رفاه زندگی میکردند و به همین جهت است که یکی از بزگترین مراحل تمدن بشر در همین دوران طی گشته است . به جرات میتوان گفت دولت آنان "دولت آزادگان" بوده است و احساس مسئولیت - وطن پرستی - یکتا پرستی و صفای روان و حفظ حقوق ادیان به شیوه شگفتی رعایت میشده است .
ابن خلدون جامعه شناس و مورخ مشهور عرب
ایرانیان به سبب عظمت کشورشان که کوله بار چندین قرن تسلط بر جهان را در بر داشتند که در نتیجه تمدنی کهن را در خود جای داده بودند و به سبب استمرار شاهنشاهی شان - شان علوم عقلی نزداشان بسیار بزرگ و دامنه اش گسترده بود . در زمانی که ایران فتح شد کتابهای بسیاری از کتابخانه ها آنان بدست آمد که حاصل صدها سال تجربه گذشتگان بود . در نتیجه سعد ابی وقاص به عمر ابن خطاب نامه نوشت تا درباره کتابها تصمیم گرفته شود که در اختیار مسلمان قرار گیرد . عمر پاسخ داد که همه کتابها را در آب بریزید و یا آنکه آتش بزنید . زیرا اگر چیزهایی در آنها باشد که برای راهنمایی و هدایت انسانها باشد - ما را الله هدایت کرده است و نیازی به آنان نیست . اگر هم گمراهی باشد که الله ما را از اینها نجات بدهد . پس به دستور عمر همه کتابها نابود گشت و هیچ برای ایرانیان باقی نماند
تاریخ طبری
دولت اردشیرپاپکان ادامه دهنده راه اجدادش که به داریوش سوم بازمیگشته است دانسته و قیام او در ایران را برای رهایی از اثار حمله اسکندر به ایران تشخیص میدهد و او به الهام از گذشته گان حلقه شهریاری ایران را از فروهر ( فره وشی ) دریافت میکند و نهضت تشکیل یک دولت مقتدر را پایه ریزی کرد
باستان شناس فقید پرفسور آندره گدار فرانوسی
هنر ایران در زمان شاهنشاهان هخامنشی همانند هنر آشوری ها میباشد و همه جا کوشیده شده است عظمت و قدرت ایران و پادشاه آن را نشان بدهد . این معماری همانند معماری یونانیان دارای ذوق و سلیقه موزونی است ولی معماری هخامنشی عمیقا هنر آسیایی است . ایران و یونان از هنرهای یکدیگر مطلع بودند و هر دو معماری جدا از یکدیگر به جای گذاشتند تا با هم متفاوت باشد و این از خصم دیرینه آنان به یکدیگر سرچشمه داشت
دکتر گیریشمن
شاهان هخامنشی نخستین پادشاهان بودند که وحدت عالم شرق و به عبارت دیگر جهان متمدن آن روزگار را بنا کردند که تا آن روز سابقه نداشت . ایرانیان نه تنها تمدن شاهنشاهی را در جهان پایه گذاشتند بلکه با ایجاد یک تمدن واحد و جهانی منطقه را به زیر نفوذ خود بردند . هنر آنان به کشورهای بسیاری رفت منجمله به مصر و قبرس و سواحل دریای سیاه و سکائیان و حتی در هند به وضوح دیده میشود .
دکتر کریستی ویلسن
هنر هخامنشی را به جرات میتوان گفت تا کنون در صنایع آسیا نظیر آن پیدا نشده است . با اینکه از معمارها گذشتگان از کشورهای اطراف الهام می گرفته اند ولی در هنر و سنگ تراشی هخامنشی استقلال و سبک معماری نوینی دیده میشود که روح کاملا ایرانی در آنان دمیده شده و کاملا شرقی است . اسبان ایرانی که تراشیده شدند به مراتب از اسبهای تراشیده شده آشوریان با شکوه تر است و روح تربیت و اهلی بودن حیوانات در آنان دیده می شود .
آلبر شاندور
شاهنشاهی ایران که پایه گذار او کورش بزرگ است به هیچ وجه بر اساس خشنونت پی ریزی نشد . بلکه عکس آن صادق است زیرا با رعایت حقوق مردمان پایه گذاری شد .
اوژن فلاندن مورخ فرانسوی
در بنا کردن پرسپولیس ( تخت جمشید ) 2 عامل وجود داشته است دست پرقدرت بشر و مهارت استاد . این در تصاویر عظیم الجسته پادشاهان و نمادهای ملی ایرانیان آشکار است . شک ندارم که باستان شناسان این نکته را اثبات کرده اند . تخت جمشید در بین آثار باستانی جهانی اهمیت خاصی دارد . زیرا هرکس با دیدن آن مات و مبهوت می شود . هر چه در تخت جمشید است سرمشقی برای استادان امروزی است .
کلمان هوار خاور شناس مشهور فرانسوی
در زمان شاهنشاهی شاپور دوم ( ذوالاکتاف ) مسیحیانی که کلیسای ارتودوکس مرتد خطاب میکرد و زندگی را بریشان سخت کرده بود به درباره ایران پناهنده شدند و شاهنشاه یک زندگی عادی با مستمری برای آنان در نظر گرفت و در ایران مستقر شدند او در نبردی سخت ژولین امپراتور روم را شکست داد و او را مجبور کرد به دلیل خسارتهای که به شهرهای ایران زده است حسارت بدهد و معاهده صلحی با وی امضا نمود .
هانري بر دانشمند فرانسوي در کتاب تمدن ايران باستان مينويسد
«اين پادشاه بزرگ یعنی کورش هخامنشی برعکس سلاطين قسيالقب و ظالم بابل و آسور بسيار عادل و رحيم و مهربان بود زيرا اخلاق روح ايراني اساسش تعليمات زردشت بوده. به همين سبب بود که شاهنشاهان هخامنشي خود را مظهر صفات (خشترا) ميشمردند و همه قوا و اقتدار خود را از خدواند دانسته و آنرا براي خير بشر و آسايش و سعادت جامعه انسان صرف ميکردند»
کنت کورث مینویسد
طلاهای انباشته شده و پارچه های زینتی و اثاثیه نفیس ایرانی در شهر سلطنتی پارسه خارج از حد و حساب بوده است و به همین دلیل حتی بر سر تخلیه آن توسط غارتگران (
ادوراد براون
در پنجره های کاخ پرسپولیس یکی از سنگها را دیدم که در مقابل نور خورشید همچون شیشه می درخشد . با دیدن این صحنه ماتثر شدم . زیرا بعد از گذتت 2100 سال از ویرانی این کاخ توسط اسکندر با اینکه کسی نبوده تا سنگها را صیقل دهد ولی با اینهمه هنوز همچون آینه درخشش دارد .
دکتر ریچارد فرای
ویرانه های تخت جمشید با کاخهای پارسه نشانه های هنر شگفت جهان باستان است . ویرانه های این عظمت به راستی انسان را مبهوت خودش میکند . چه برسد به زمانی که این کاخهای ایرانیان با سنگهای قیمتی و سربازان پادشاهی و ستونهای عظیم پابرجا بوده است .
پیر لوتی نویسنده مشهور فرانسوی
کاخهای شاهنشاهی تخت جمشید یا پارسه یکی از عجایب دنیای قدیم بوده است و با اهرام مصر از حیث غرابت برابری میکند . تمام کتیبه های موجود در این کاخها با انسان سخن میگوید و درس عبرتی برای آیندگان است .
آلبر شاندور نویسنده کتاب مشهور کورش بزرگ
پارسیها با مساعدت یکدیگر و به یاری پادشاهان مقتدر خود عظمت و شکوهی را در تاریخ به جای گذاشته اند که نشانه نبوغ و نژاد پاک آنان است . نژادی که حماسه آنان را همچون آفتابی در تاریکی نشان میدهد . آنان درخششی در جهان از خود به جای گذاشته اند که برای آیندگان نیز خواهد ماند .
بارتلد خاورشناس مشهور روسی
دولت شاهنشاهی ایران نخستین دولت در جهان بوده است که توانست اسیران را عفو کند و با کشورهای مسخر شده با عدالت رفتار کند و حکومتهای منظم تر از گذتشه برای آنان به ارمغان بیاورد . بعضی ها این رفتار انسان دوستانه آنان را حاکی از نفوذ دین در دولت پادشاهی آنان میدانند ولی مادها نیز مذهبی بودند ولی هیچ وقت نتوانستند این قوانین انسان دوستانه و حقوق بشری را رعایت کنند . ایرانیان همچون رومیان که امپراتور روم بوده اند امپراتور آسیا بودند . به جرات میتوان گفت که توسعه معلومات ادبی و علمی یونانیان که در کتب خود از آن سخن گفته اند فقط در زیر سایه فتوحات ایران و تمدن کهن آن حاصل شده است.
پرفسور ژرژ کامرون استاد خطوط کهن باستان
کاخها و نبشته های پرافتخار تخت جمشید یکی از شاهکارهای عالی بشر است که توسط داریوش بزرگ و فرزندش خشیارشا بنا نهاده شد . پلکان و ستونهای با شکوه آن در خور ستایش است .
سرپرسی سایکس
خوش زباني او از پاسخي که در داستان رقص ماهيان به يونانيان داده است آشکار است. مطالب کتاب مقدس (تورات) و نوشتههاي يوناني و سنتهاي ايراني همه همداستانند که کورش باستاني سزاوار لقب بزرگ بوده است. مردم او را دوست ميداشتند و «پدر» ميخواندند. ما نيز ميتوانيم بدان بباليم که نخستين مرد بزرگ آريائي {اينجا انديشهاش هندواروپايي است زيرا تنها شاخهي هندوايراني گروه هندواروپايي است که آريائي خوانده ميشود} که سرگذشت بر تاريخ روشن است٬ صفاتي چنان عالي و درخشان داشته است
سرپرسی سایکس بعد از دیدار از آرامگاه شاهنشاه کورش بزرگ
«من خود سه بار اين آرامگاه را ديدار کردهام ، و توانستهام اندک تعميري نيز در آنجا بکنم، و در هر سه بار اين نکته را يادآورده شده ام که زيارت آمارگاه اصلي کورش، پادشاه بزرگ و شاهنشاه جهان، امتياز کوچکي نيست و من بسي خوشبخت بودهام که بچنين افتخاري دست يافتهام. براستي من در گمانم که آيا براي ما مردم آريائي (هندواروپايي) هيچ بناي ديگري هست که از آرامگاه بنياد گذار دولت پارس و ايران.. ارجمندتر و مهمتر باشد.»
استرابون جغرافی دان معروف
سرنوشت ایرانیان با حکومت پادشاهیشان چنان بود که در نزد یونانیان نامورترین ملتهای بیگانه محسوب میشدند .
کرنمان در کتاب تاریخ جهانی حوزه مدینترانه از زمان فلیپ دوم مقدونی تا محمد
بدینگونه ایران و فرهنگ پارسی و شاهنشاهی هخامنشی نه تنها از نظر سیاسی بلکه از نظر دینی رسالتی در تاریخ انجام داده است که در کنار رسالت فرهنگ یونانی برای پایه گذاری انسانیت اروپایی یک اصل بنیادین شده است . ایران و یونان ( هلاس ) دو خواهرند که پایه های دینی و فکری اروپا را بنیان گذاشتند
افلاطون در کتاب قوانینش
پارسیان در زمان شاهنشاهی کورش اندازه میان بردگی و آزادگی را نگاه می داشتند . از اینرو نخست خود آزاد شدند و سپس سرور بسیاری از ملتهای جهان شدند . در زمان او ( کورش بزرگ ) فرمانروایان به زیر دستان خود آزادی میدادند و آنان را به رعایت قوانین انسان دوستانه و برابری ها راهنمایی میکردند . مردمان رابطه خوبی با پادشاهان خود داشتند از این رو در موقع خطر به یاری آنان میشتافتند و در جنگها شرکت میکردند . از این رو شاهنشاه در راس سپاه آنان را همراهی میکرد و به آنان اندرز میداد . آزادی و مهرورزی و رعایت حقوق مختلف اجتماعی به زیبایی انجام میگرفت .
خواجه نظام الملک
ایزد تعالی در هر زمانی از میان خلقش شخصی را برمی گزیده و او را به هنرهای پادشاهان آراسته مینموده است . سپس مصالح جهان و آرام نمودن بندگان و خواباندن فتنه ها و شورش ها را به دست وی می سپرده است . هیبت و شکوه و حشمتی را نصیب او می نموده و همه را در پناه او قرار میداده است تا کشور در کنار او بقا داشته باشد .
تاریخ مسعودی
شاهنشاه اردشیرپاپکان پسر پاپک - پاپک پسر ساسان - ساسان پسر پاپک - پاپک پسر ساسان - ساسان پسر مه هرمس - مه هرمس پسر ساسان - ساسان پسر بهمن - بهمن پسر اسپندیار - اسپندیار پسر گشتاسب - گشتاسب پسر لهراسب بود . او در واقع یکی از نوادگان داریوش و خود را از نیای دارا میدانست . حکومتی که او در شرایط بد اجتماعی ایران بنیان نهاد از حیث اهمیت بسیار مهم بود .
هرودوت
هیچ پارسی یافت نمی شد که بتواند خود را با کورش مقایسه کند . از اینرو من کتابم را درباره ایران و یونان نوشتم تا کردارهای شگفت انگیز و بزرگ این دو ملت عظیم هیچگاه به فراموشی سپرده نشود .
باستان شناس فقید پرفسور هرتسفلد
هنر و شکوه شاهنشاهی هخامشی به وضوح در این کاخهای پارسه رویت میشود و این معماری به هیچ وجه با معماری یونانیان قابل مقایسه نیست و نه تنها بر گرفته از معماری یونان نیست بلکه نمونه بارزی از معماری شرق باستان و امپراتوری ایران است .
یگر
بزرگی و عظمت شاهنشاهی پارسیان در پروراندن برگزیده ای از فرهنگ - ستوده انسانی است . کزنفون دانسته بود که ملت آزاده پارس گونه ای خویشاوندی با ملت یونان را نشان میدهند .
سرپرسی سایکس درباره شاهزاده ناکام کورش چنین میگوید
برای ایران مرگ کورش کوچک یک بدبختی بزرگ محسوب میشده است . زیرا وی با توانایی و تجربیات همه جانبه اش یک شاهنشاه آرمانی و نمونه محسوب میشده است. او می توانست ایران را دوباره به اقتدار شاهنشاهی کورش و داریوش و خشیارشا بازگرداند . او آگاهی کاملی از کشور یونان داشت ولی اردشیر دوم برادرش او را از میان برداشت و بر تخت نشست .
پرفسور کریستن سن - از بزرگترین ایرانشانس جهان
حماسه ملی ایرانیان و آرمان شاهنشاهی آنان از پیوند خوردن دو عنصر مهم پهلوانی و دانایی به هم تشکیل شده است ولی به عنوان عامل سوم باید پارسایی را به آن افزود .
هارولد لمب دانشمند امریکایی در کتاب کورش بزرگ
در شاهنشاهی ایران باستان که کورش سنبل آنان است آریایی ها در تاجگذاری به کردار نیک - گفتار نیک - پندار نیک سوگند یاد میکردند که طرفدار ملت و کشورشان باشند و نه خودشان . که این امر در صدهها نبرد آنان به وضوح دیده می شود که خود شاهنشاه در راس ارتش به سوی دشمن برای حفظ کیان کشورشان می تاخته است .
ثعالبی
جمشید شاه گفت : برای مبارزه با ظلم من پادشاه شما شده ام . زیرا خداوند از فضل خود مرا برای اینکار برگزید و مرا از نور خود پوشاند تا زمین را آباد کنم و از مردم پشتیبانی نمایم . بخشش را فزونی دهم و نیکی را گسترش دهم و بدی را نابود کنم .
تاریخ طبری
شاهنشاهان باستانی ایران از کیومرث تا بیشتاسب اکثرا با دادگری فرماروایی کردند . اما از بیشتاسب تا زمان ما فرمانروایی بوسیله دادگری و نظام دینی زرتشتی هردو اداره میشد .
گزنفون
مهمترین صفت کورش دین داری او بود. او هر روز قربانیان برای ستایش خداوند میکرد . این رسوم و دینداری آنان هنوز در زمان اردشیر دوم هم وجو دارد و عمل میشود . دومین صفت کورش عد و گسترش عدالت و حق بود .
استرابون جغرافی دان معروف درباره شیوه آموزش جوانان ایرانی
جوانان ایران در زمان شاهنشاهان هخامنشی از 5 سالگی تا 24 سالگی آموزشهای تیر اندازی - نیزه افکنی - اسب دوانی و راست گویی میدیدند . مربیان آنان را در جایگاهی ویژه گرد می آوردند و پیش از طلوع خورشید با شیپوری آنان را گرد می آوردند . فرمانده یک گروه جوان 50 نفری به عهده یک شاهزاده یا یک فرمانده مدبر بوده است . آنان در دشت ها و کوهها در برابر خورشید - سرما - گرما دوره میدیدند و خوراک روزانه آنان نان گندم و نان جو و گوشت کباب - تره تیزک و آب بود .
افلاطون در کتاب الکبیادس یکم
کودکان پارسی از 7 سالگی در نزد آموزگاران خود دوره می دیدند . بعد از اینکه به سن 14 سالگی رسیدند استادان آنان از آموزگاران شاهنشاهی انتخاب میشد و دوره های پیشرفته را آموزش میدیدند . اینان ( پارسیان ) ذاتا دادگرترین - میانه روترین و دلیرترین مردمان هستند . آموزگار نخست به آنان تعالیم زرتشت را آموزش میدهد . آموزگار دوم دادگری و روش نیک در سراسر زندگی را به آنان آموزش میدهد . آموزگار سوم میانه روی - دوری کردن از خوی خودپسندی و چیره شدن به شهوات و امیال شخصی را به آنان آموزش میدهد . آموزگار چهارم دلیری و قدرت را به آنان آوزش میدهد .
مسعودی
بهرام گور از آنجایی که رغبت زیادی به دین زرتشت داشت بر نگین انگشتری اش نقش بسته بود " کردار نیک مایه ستایش است ".
گزنفون تاريخ نگار نامدار يوناني
ما در این باره فکر کردیم که چرا کورش به این اندازه برای فرانروایی عادل مردمان ساخته شده بود . سه دلیل را برایش پیدا کردیم . نخست نژاد اصیل آریایی او و بعد استعداد طبیعی و سپس نبوغ پروش او از کودکی بوده است .هرودوت
از هر ده هزار نفر ایرانی یک نفر هم در زیبایی و برازندگی اندام شایسته تر از خشیارشا نبود .
کنت دوگوبینو فرانسوی به نقل از کتاب ایران باستان
شاهنشاهی کورش هیچگاه در عالم نظیر نداشت . او به راستی یک مسیح بود زیرا به جرات میتوان گفت که تقدیر او را چنین برای مردمان آفرید تا برتر از همه جهان آن روز خود باشد .
یوستینوس
شاهنشاهان اشکانی بر روی اسبان خود همیشه در حرکت بودند . روی اسبان خود جنگ میکردند . روی اسبان خود شام و نهار میخوردند . روی اسبان با یکدیگر گفتگو میکردند .
کتاب تاریخ آمیانوس مارسلینوس
در نبردی که در سال 359 بعد از میلاد میان کنسنانتین امپراتور روم و ارتش شاهنشاهی ایران صورت گرفت فریادهای بلندی از دو لشگر شنیده میشد . یونانیان فریاد میکردند قیصر سرور گیتی است . ولی ایرانیان با قدرت زیاد برای اتحاد ارتش شان فریاد میزدند : سان سان ( = شاهنشاه ) و پیروس ( = پیروز ) . به معنی شاهنشاه پیروز است . ریشه جاوید شاه از همین سخن است .
نیکلای دمشقی
کورش شاهنشاه پارسیان در فلسفه بیش از هر کس دیگر آگاهی داشت . این دانش را نزد مغان زرتشتی آموخته بود .
استرابون
شاهنشاهان ایران دانشمندترین مردمان را برای دادن آموزش به مردم برمیگزیدند . آنان افسانه های نیاکان خود را با دانش و کارهای مورد پسند یزدان پیوند میزدند و به مردم آموزش میدادند .
کورتیوس روفوس Curtius Rufus
اوکساترس شخصا در نبردی که با ایرانیان داشتیم در سال 333 پیش از میلاد شرکت داشت و اینچین ایرانیان را توصیف کرد : شاهنشاه ایران در میدان جنگ در راس سپاه ایران قرار داشت . او در چیره دستی هنگام بکار بردن نبروی نظامی از دیگران برتری داشت و دلاوری اش مشهود و غیر قابل انکار بود . گرداگرد شاهنشاه پارسیان سربازان وی بودند که با رشادت جان میدادند و به خاک می افتادند .
پرفسور ایلیف مدیر موزه لیورپول انگلستان
در جهان امروز بارزترین شخصیت جهان باستان کورش شناخته شده است . زیرا نبوغ و عظمت او در بنیانگذاری امپراتوری چنیدن دهه ای ایران مایه شگفتی است . آزادی به یهودیان و ملتهای منطقه و کشورهای مسخر شده که در گذشته نه تنها وجود نداشت بلکه کاری عجیب به نظر می رسیده است از شگفتی های اوست .
آمیانوس مارسلینوس ( مورخ مشهور رومی که در سال 400 میلادی درگذشت )
شاپور دوم شاهنشاه ایران که بنابر قوانین کشوری میتواند در جنگها شرکت نکند و سربازان و فرماندهانش را به میدان نبرد بفرستد برای نخستین بار همانند سربازان عادی در میدان نبرد (در کنار رود دجله ) با ما جنگید . با اینکه بسیاری تلاش میکردند او را در مخفی کنند تا دیده نشود ولی از دور به وضوح قابل رویت و شناسایی بود و برای همین سیل تیرها روانه شاهنشاه میشد . با اینکه نبرد بهنفع ما پیش میرفت و تک تک سربازان ایران در جلوی دیدگان شاهنشاه کشته میشدند ولی او از دیدن این جنازه ها کوچترین عقب نشینی نکرد ولی سرانجام فرمان داد تا مکثی در جنگ بشود .
سرپرسی سایکس در کتاب ایران باستان
در شاهنشاهی کورش زیبایی - مردانگی - شجاعت - قهرمانیت - عدالت به عیان دیده شده است . وی هیچگاه عیاشی نکرد . کاری که اکثر بزرگان گرفتار آن بوده و هستند . آزادی هایی که داشت به هیچ وجه به شخصیت او صدمه نزد و افکاری داشت که به راستی متعلق به تاریخ نبوده است .
پرفسور کریستن سن
فلیپ عرب امپراتور روم سرزمین های ارمنستان و و بین النهرین را برای شاهنشاهی شاپور اول به رسمیت شناخت . شاپور اول با استفاده از اسیران رومی که در "اسا" نصیب وی شده بود به جندی شاپور رفت و با نیروی اسیران رومی سد سنگی عظیمی ( به نام شادروان = خوش رفتار ) بنا کرد که بقایای آن هم اکنون نیز مشاهده میشود . این سد کمک بسیاری به کشاورزان منطقه نمود و خشکسالی های سالانه را کاهش داد و در ضمن آب کارون را هم بالاتر از سطح همیشه گی اش نگهداشت . وی برای آبادانی ایران چندین شهر را با استفاده از نیرو های اسیر شده بازسازی کرد . اقدامات او برای مردمش ستایش کننده بود زیرا امپراتوری روم را که چندین سال به ایران حمله میکرد را از پای در آورد و کاری کرد که والرین بر پای وی زانو زد. این نقش که در راههای فارس نقش بسته است مایه مباهات ایرانیان است .
ابوالصلت ثقفی شاعر نامدار عرب
چه کسی مانند کسری است که شاهنشاهان ایران به فرمان او بودند و چه کسی مانند وهرز ( فرمانده ارتش ایران ) است ؟ در روز نبرد به هنگامی که خشمگین میشد چه نیکو همراه سپاه خود روانه نبرد میشد . مانند آنان در میان مردم دیگر ندیدیم .
سرتماس هربرت شاعر و نویسنده مشهور انگلیسی در قرن 17
تخت جمشید یا پرسپولیس از لحاظ عظمت و ثروت و نعمت در دنیا بی نظیر بوده است . دون گاسیاس دو سیلوافیگوروا سفیر فلیپ سوم پادشاه اسپانیا در سال 1619 که به دربار شاه عباس دعوت شده بود میگوید : این کاخ از کاخهای روم بسیار با عظمت تر است و بدون اغراق یگانه بنای امروز است که با عظمتی کامل ( با اینکه این کاخ دچار آتش سوزی مهیبی شده بوده است ) باقی مانده است و به نظر من صنعت و کار بشر و طبیعت دست به دست هم دادند و معنی و مفهوم عظمت را به معنای واقعی ظاهر ساختند .
آمیانوس مارسلینوس مورخ رومی
شاهنشاه اردشیر دراز دست ( 465-424 پیش از میلاد ) پادشاه توانمندی بود که ما به او لقب مرد بلند را دادیم ( لانگ من ) . وی کوشید تا قوانینی که در آن روزگار رایج بود مانند دست بریدن و گوش بریدن و دست بریدن گناهکاران را از میان ببرد و به جای آن قوانین مجازات انساندوستانه را جایگزینش کند . این کار وی بی سابقه بود .
پرفسور کریستن سن ایران شناس مشهور اتریشی
شاهنشاه کورش بزرگ نمونه یک پادشاه جوان مرد بوده است . این صفت برجسته اخلاقی او در روابط سیاسی اش دیده میشده . در قواینن او احترام به حقوق ملتهای دیگر و فرستادگان کشورهای دیگر سرلوحه دولتش بوده است . که این قوانین امروز روابط بین الملل نام گرفته است .
پرفسور گیریشمن
در نظام شاهنشاهی ایران باستان هر شهربان دارای دبیری می بوده است که او ناظر و رابط بین او و شاه بزرگ را داشته است . در شهربانان و فرمانداراران احتمال اینکه خطایی کند و به مردم ظلم نماید زیاد بوده است . به همین دلیل هرزگاهی از طرف دولت مرکزی امپراتوری ایران افرادی به نام چشم و گوش شاه در میان عامه مردم نفوذ میکردند تا خائنین و ظالمین به مردم را شناسایی کنند . این کار را دبیران کنترل کننده شهربانان نیز گزارش میکردند .
کتاب تاریخ تمدن
شاهنشاهی ایران باستان بر اساس آزاد منشی و احترام به معتقدات مذهبی ملتهای گوناگون امپراتوری ایران پایه ریزی شده بود . این حرکت باعث یک انقلاب عظیم فرهنگی و معنوی در جهان شد که شیوه زیستن مسالمت آمیز ملتهای گوناگون را به ما آموزش میدهد . شاهنشاهی هخامنشی نمونه بارز آن است .
آلبر شاندور فرانسوی در کتاب شاهنشاهی کورش بزرگ
کورش یکسال پس از فتح بابل برای درگذشت پادشاه بابل عزای ملی اعلام نمود . برای کسی که دشمن خودش بود . او مطابق رسم آزادمنشی اش و برای اینکه ثابت کند که هدف فتح و جنگ و کشتار ندارد و تنها به عنوان پادشاهی که ملتش او را برای صلح پذیرفته اند قدم به بابل گذاشته است و او آمده است که به آنان آزادی اجتماعی و دینی و سیاسی بدهد . در همین حین کتیبه های شاهان همزمان او حاکی از برده داری و تکه تکه کردن انسان های خطا کار و بریدن دست و پای آنان خبر میدهد .
پروکوب درباره شاهنشاه یزدگرد
آرکادیوس امپراتور روم شرقی فرزند نابالغ خود به نام تئودوزیوس را به یزدگرد یکم سپرد و از او درخواست کرد که از فرزندش نگهداری کند و به او فنون نظامی - شهریاری - اجتماعی - اخلاقی را آموزش دهد و به گفت زیرا او باید بعد از من بر تخت بنشیند . یزدگرد که در آن روزگار به جوانمردی و شهریاری مقتدر مشهور بود خواهش او را با جان پذیرفت و سپس با کشور بیزانس صلحی برقرار شد و از تعهد شد که از منافع یکدیگر دفاع نمایند .
پروکوب درباره شاهنشاه قباد
پس از پیروزی قباد بر امپراتوری روم - شهر " آمد " به تسخیر ایرانیان در آمد . شروع کننده این جنگ رومیان بودند و به همین دلیل پس از محاصره شهر و حمله ایرانیان به آنجا در ابتدا خونریزی و کشتار شروع شد ولی بعد از ساعتی شاهنشاه ایران یکی از مردان روحانی آن شهر را دید . او مرد کهنسالی بود که به شاهشناه ایران گفت : این رسم شاهی نیست که شکست خوردگان را بکشی . شاهنشاه قباد گفت چرا با من به نبرد برخواستید ؟ زیرا این دست خداوند بود که شهر ما بدست دلیری چون تو فتح شود . بعد از این سخنان قباد دستور داد که با احدی بد رفتاری نکنند و طبق گفته پروکوب فقط یک ساختمان در شهر ویران شد و اسیران روانه ایران شدند که بعد از چندی به فرمان شاهنشاه قباد با یک بخشش در خور پادشاه ( ( Philanthropia آنان به میهن خویش بازگشتند . شهر کنستاتین نیز مانند شهر آمد بعد از محاصره سپاه ایران مشمول بخشش قرار گرفت و مردم شهر که از محاصره به قحطی رسیده بودند با خوار و بار ارتش ایران سیراب شدند و از مرگ نجات یافتند . ( به سال 530 میلادی )
درباره رفتار داریوش با فرزند فاتح ماراتن - از کتاب داریوش بزرگ
فنقیان فرزند بزرگ فاتح ماراتن که "متی اوخوس" نام داشت و پدرش "میلتیادس" داریوش بزرگ را شکست داده بودند را اسیر کردند و به نزد شاهنشاه داریوش در شوش بردند . آنان به این خیال که به پادشاه ایران خوش خدمتی کرده اند در انتظار مجازات وی بودند . ولی داریوش بزرگ او را با خوشرفتاری پذیرفت و به او خانه و زمینی بخشید و یک هسمر ایرانی به او داد و او بعد از آن ساکن ایران شد و زندگی راحتی را سپری کرد .
پناهندگی 7 تن از فلاسفه یونان به ایران
پس از تعطیل شدن آکادمی آتن که تعصب دینی بسیاری را در پی داشت در سال 529 میلادی 7 تن از بزرگان فلسفه یونان ناگزیر به فرار شدند و به درباره ایران پناهنده شدند . شاهنشاه انوشیروان که خود یکی از دوستداران فلسفه افلاطون و ارسطو بود این هفت تن ( داما سکیوس - سیملی کیوس - اویلامیوس - پریسکیانوس - هرمیاس - دیوگنس - ایزی دوروس ) را به شادی پذیرفت و به آنان خانه و مستمری داد . پس از معاهده صلح میان انوشیروان و رومیان در قرارداد گنجانده شد که این هفت تن جزوی از میهمانان ما هستند و شما در برابر آنان مسئولیت دارید و آنان مصونیت سیاسی دارند و دولت روم حق آزاد و اذیت آنان را ندارد .
فردریش ویلیهام نیچه فیلسوف آلمانی درباره برگزیدن نام زرتشت
راست سخن گفتن و تیر و کمان نیکو بکار بردن نزد آن ملت هم گرامی و هم دشوار می آید . ملتی ( پارسیان ) که پیدایش نام من از اوست . نامی که نزد من هم گرامی و هم دشوار است .
هرودوت از دستگاه قضایی شاهنشاهی میگوید
در افراد تکشیل دهنده دادگاه پارسیان از افرادی استفاده میشد که از ایرانیان بلند مرتبه بودند . آنان تا زمانی بر کار خود ابقا میشدند که خلاف قانون عمل نمیکردند . آنان در دادن رای قوانین نیاکان خویش را در نظر میگرفتند و رای را با در نظر گرفتن قوانین دولتی صادر میکردند .
نامه موبد تنسر درباره قوانین پادشاهی ایران
جرم ها در ایران به سه دسته تقسیم شدند : جرمهایی که بر ضد دین باشد - جرمهایی که بر ضد شاهنشاه باشد - جرمهایی که بر ضد مردم باشد . پادشاه و قوانین دینی مبنای تشکیل این قانون است . پیش از این هرکس بر ضد دین برمیخواست کشته می شد . اما امروز در زندان بسر میبرد . دادگاه تشکیل میشود و نسبت به گناهش محاکمه میشود . پیش از این هر کس در دادگاه حقیقتی را انکار میکرد و سوگند به دروغ میخورد کشته میشد . اما امروز مرز میان نرمی و درشتی مشخص شد . نرمی زیاد باعث گستاخی و هرج و مرجی در کشور میشود و تندی زیاد باعث ترس و وحشت مردم از دولت . از این پس زمانی قصاص اجرا میشود ( بریدن دست در برابر دست - ضخم در برابر ضخم - ضربه در برابر ضربه ) که شخص برای بار دوم این کار را کرده باشد . بزه کار بار نخست محکوم به پرداخت جزای نقدی و اخطار میشود و اگر بار دوم همان گناه را کرد در دادگاه محکوم نهایی خواهد بود .
کارنامه نوشیروان
یکی از سپهسالاران ایران قصد ساخت استراحتگاه شاهی در آذربایجان کرد . پس زمینهای مختلفی را خریداری کرد تا رسید به زمین پیر زنی . زن گفت من زمین را نخواهم فروخت . سپهسالار زمین را به زور از وی گرفت . بر این حدیث 2 سال بگذشت . نوشیروان عزم شکار در آذربایجان کرد . پیرزن به نزدیک پادشاه آمد و دادخواهی گذشته کرد . نوشیروان به غلامش فرمان داد سپهسالار را پیدا کند . او را به نزد نوشیروان آوردند و به دستور او پوست از تنش جدا کردند و در سر درب شهر آویختند . سپس نوشیروان گفت بدانید که من به گزاف سخن نگفته بودم که به عدالت رفتار خواهم کرد . بدانید که من با ستمکاران تنها با شمشیر رفتار خواهم نمود و میش و بره را از گرگ محافظت خواهم نمود . بدانید که من دستهای مفسدان را کوتاه خواهم نمود و جز با عدل و داد رفتار نخواهم کرد . سپس به پیر زن گفت آن ملک و زمینهایی که با زور از تو خریداری شده بود به تو بخشیدم .
هرودوت درباره داریوش بزرگ
روزی که داریوش از سربازان گارد شاهنشاهی بود در بازار قدم میزد و با سیلوسون برخورد کرد . سیلوسون برادر پویکرات دیکتاتور ساموسی بود . سیلوسون قبای قرمز رنگی بر تن داشت . داریوش به نزد وی رفت تا قبا را خریداری کند . ولی سیلوسون آن را بدون پول به وی هدیه داد . بعدها که داریوش به مقام شاهنشاه بزرگ منطقه شناخته شد سیلوسون به دربار وی رفت . پادشاه او را به یاد آورد و گفت زمانی که من هیچ قدرتی نداشتم تو به من نیکی کردی پس دستور داد که به او طلا و جواهرات دهند تا دیگران را تشویق به کردار نیک کند . ولی سیلوسون گفت من هیچ نمی خواهم و تنها آمده ام تا شهر ما ساموسی را از دست دیکتاتور " اروی تس " نجات دهی . سپس داریوش لشگری به فرماندهی اوتانس به همراه وی عازم آنجا کرد و در نهایت یک جزیره به سیلوسون داده شد تا مردم شهر را به انجا منتقل کنند تا زندگی راحتی داشته باشند .
ثعالبی
نوشیروان چنین گفت : آبادانی همچون زندگی است .
هرودوت
پارسیان ( در زمان شاهنشاهی هخامنشی ) دروغ گويي را بدترين عيب مي دانستند. و براي آنكه ناگريز به انجام اين كار زشت نشوند حتي از وام خواستن نيز خودداري مي كردند، چرا كه ممكن بود وامدار به جهتي ناگزير به دروغگويي شود. آنان از آداب دهان افكندن در آب و در رهگذرها و در نزد ديگران اباء داشتند و آن را امری بسیار نکوهیده می پنداشتند . در آب روان دست و رو نمي شستند و آنرا به ناپاكي نمي آلودند. ايرانيان كهن فرزندان خود را از دوران كودكي به ورزش هايي مانند دويدن، تحمل سرما و گرما،بكار بردن سلاح هاي گوناگون، سواري و ارابه راني عادت ميدادند و بزرگترين صفات آنان مردانگي، رشادت ودلاوري بود. از ديگر ويژگيهاي ايرانيان محترم داشتن همسايه بود، به كساني كه در راه نگهداري ميهن و حفظ كشور خدماتي عرضه داشته بودند، پاداش هاي بزرگ مي دادند. از رشوه گيري ، دزدي و تصرف در مال ديگران خودداري مي كردند. از پرخوارگي و شكم پرستي پرهيز داشتند. به هنگام راه رفتن چيزي نمي خوردند. و شكار را به اعتبار جنبه ورزشي آن دوست داشتند. دستورات زرتشت در زندگي ايرانيان آن زمان جنبه عملي پيدا كرده بود و همين مساله مهم سبب برجسته تر شدن ويژگي هاي اخلاقي آنان نسبت به اقوام ديگر مي شد
بن مایه :
شاهنشاهی پارتیان : خاورشناس روسی دیاکونوف
تاریخ و تمدن ایران : پرفسور هانری ماسه - رنه گروسه و انجمن باستان شناسی اروپا و فرانسه
تاریخ ایران باستان : حسن پیرنیا
شاهنشاهی ساسانیان : پرفسور آرتورکریستن سن
شاهنشاهی کیانیان : پرفسور آرتورکریستن سن
نادرشاه : جونس هنوی
ایران از آغاز تا اسلام : پرفسور گیریشمن
آرمانهای شهریاران ایران باستان : دلفگانگ گنادت
نبردهای ایران و روم : پروکوپیوس
ایران ساسانی : ولادیمیر گریگورویچ لوکونین
ایران در شرق باستان : پرفسور هرتسفلد
ایرانشهر : موسی خورنچی مورخ ارمنی
تاریخ هرودوت : هرودوت مورخ یونانی - جرج راولین سن
فارس نامه : ابن بلخی
تاریخ آگاسیس : آگاسیس
آناباسیس : گزنفوفن
تاریخ ایران : ژنرال سرپکسی سایکس
تمدن ایران خاوری : ویلهلم گیگر
شاهنشاهی هخامنشی : مانویل کوک
مروج الذهب : مسعودی
کوروپدیا : زندگی کوروش بزرگ - مورخ یونانی گزنفون
گردآوری و پژوهش از ارشام پارسی
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر