هيچ حيواني به حيواني نميدارد روا
آنچه اين نامردمان با جان انسان ميكنند
هنگامی که نوجوان بودم در محرم به مجلس روضه خوانی می رفتم، آنجا دلم بر مظلومیت حسین می سوخت، حد اقل بر حسینی که برای ما ساخته اند، به واقعیت ماجرا کاری ندارم، اما حتی اگر بر شنیده ها هم فرض کنیم که حسین مظلوم بود و انسان با کمالاتی در عصر خود به شمار می رفت، اما از او با کمالات بیشتر و مظلوم تر هم هست، مانند مردم بینوایی که خود نیازمند ترحمند اما بر کسی دیگر اشک می ریزند، یا از اساطیر مانند محمد خوارزمشاه و بابک خرمدین، که شاید از زوایایی دیدگاه آنها منطقی تر و معقول تر به نظر آید. اما تعصب بر فرقه ای خاص و پافشاری بر آن تنها بر شک شبهه به اصل آن می افزاید، "در عاشورا عده ای بی حرمتی کردند" این جمله بارها و بارها از صدا و سیمای ایران پخش شد. کدام حرمت؟ کدام گستاخی؟ صدا و سیمای ایران چنان بر این موضوع اصرار دارد که گویی کشته شده گان در مقابل این حرمت شکنی به حساب نمی آیند، ای کاش حرمت ها می شکست، ای کاش تقدس از بین می رفت، اما خونی بر خیابان ها نبود، حرمت همان حسین بر مظلومیتش است و حرمتی که شما بر خود می دانید بر قدرت، همان یزیدی که من از رسانه ی همین کشور با او آشنا شدم، به اسرا تجاوز نکرد، شکنجه نداشت، حال کدام حرمت شکنیست؟ تجاوز یا اعتراض؟ من به تجاوز اعتراض دارم ، اگر اعتراض در هر روزی که می خواهد باشد اسمش بی حرمتیست، پس هر روزی را می توان برای دوری از اعتراض تقدس نمود. وای بر شما، کاری کردید که در تمدن ایران بی سابقه بود، از جانی و متجاوز حمایت کردید، و بر حق مظلوم سکوت، کور شدید تا نبینید، کر شدید تا نشنوید، اما حتی اگر واقعا هم بر مظلومی ظلم نکردید باز هم شریک همان ظالمید، در میدان حق و باطل اگر با حق نباشی، در جبهه ی باطلی.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر