۱۳۸۸ دی ۹, چهارشنبه

ایمان محکم

برادر و خواهری که شاید من و هم کیشان من را ننگ می دانید، چرا که با شما موافق نیستیم، چرا که خدای دیگری غیر از محبوب شما را می پرستیم،چرا که معبودمان آزادیست و به جرم عدم همراهی با شما مرگ را استحقاق ما می دانید، با شما هستم. بخوان و بیاندیش،
شما امروز راهپیمایی برگزار کردید تا از عقیده تان دفاع کنید، مرگ بر موسوی گفتید و او را گوساله خطاب کردید، او آسیبی به شما نرسانده، او از جوانان شما نکشته، او دستور قتل و لشگر کشی نداده،اما با او و طرفدارانش اینگونه دشمنید.
در برابرتان دوربین های صدا و سیما تمامی بی حرمتی های شما را با افتخار پخش می کند، اما ما متفاوتان با شما، کشته دادیم، کتک خوردیم به خاطر مرگ بر دیکتاتور گفتنمان،به خاطر آزادی خواهیمان، به خاطر ابراز عقیده مان، عقیده شما برایتان نان و کار است و تنها دست آورد عقیده ی ما گذشتن از زندگی و عزیزانمان، با تو از ساندیس پذیرایی کردند و با ما از باتوم و لگد، تو را با اتوبوس آوردند و ما را با همان اتوبوس به اوین و کهریزک بردند، تو ترفیع گرفتی و به ما تجاوز شد، تو مادرترا شاد کردی و من مادرم به سوگ نشست، تو فرزندت شاد گشت و فرزند من یتیم شد، برای تو خیابان را می بندند تا آسوده بیایی و برای من خیابان را میبندند تا فرار نکنم،بر سر تو گلاب می پاشند و مرا به گاز فلفل و اشک آور مهمان می کنند، تو صبح که می روی ،عصر با افتخار از پیروزی بر ما باز می گردی و من صبح که می روم بازگشتم نامعلوم است، تو برای نان می روی و من برای ایمانم، من برای عقیده ام ایستاده ام، "ایستادن و به هر بادی بر باد نرفتن دین منست" .
حال به هر ایمان و اعتقادی که داری بیاندیش، کدام ایمان محکم تر است؟

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر