۱۳۸۸ بهمن ۴, یکشنبه

خدایا تا به کی ساکت نشینم

خدایا تا به کی ساکت نشینم / من این ها جمله از چشم تو بینم

همه ذرّات عالم منترِ توست / تمامِ حقّه ها زیرِ سرِ توست

چرا پا توی کفش ما گذاری؟ / چرا دست از سرِ ما بر نداری؟

به دستِ توست وُسع و تنگ دستی / تو عزّت بخشی و ذلّت فرستی

تو این آخوند و ملاّ آفریدی / تو تویِ چرت ما مردم دویدی

خداوندا مگر بی کار بودی / که خلق مارِ در بستان نمودی؟

چرا هر جا که دَأبی زشت دیدی برای ما مسلمانان گزیدی

میان مسیو و آقا چه فرقست / که او در ساحل این در دجله غرقست

به شرعِ احمدی پیرایه بس نیست؟ / زمانِ رفتن این خار و خس نیست؟!

بیا از گردنِ ما زنگ وا کن / ز زیرِ بارِ خر ملّا رها کن

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر