۱۳۸۸ بهمن ۹, جمعه

ناچار کاروان شما نیز بگذرد

هم مرگ برجهان شما نیز بگذرد
هم رونق زمان شما نیز بگذرد

وین بوم محنت از پی آن تا کندخراب
بردولت آشیان شما نیز بگذرد

بادخزان نکبت ایام ناگهان
برباغ وبوستان شما نیزبگذرد

آب اجل که هست گلوگیر خاص وعام
بر حلق وبر دهان شما نیز بگذرد

ای تیغتان چو نیزه برای ستم دراز
این تیزی سنان شما نیز بگذرد

چون داد عادلان به جهان دربقانکرد
بیداد ظالمان شما نیز بگذرد

در مملکت چو غرش شیران گذشت ورفت
این عوعو سگان شما نیز بگذرد

آنکس که اسب داشت غبارش فرونشست
گرد سم خران شما نیز بگذرد

بادی که در زمانه بسی شمع ها بکشت
هم بر چراغدان شما نیز بگذرد

زین کاروانسرای بسی کاروان گذشت
ناچار کاروان شما نیز بگذرد

ای مفتخر به طالع مسعود خویشتن
تاثیر اختران شما نیز بگذرد

این نوبت از کسان به شما ناکسان رسید
نوبت زناکسان شما نیز بگذرد

بیش از دو روز بود از آن دگر کسان
بعد از دو روز از آن شما نیز بگذرد

بر تیر جورتان به تحمل سپر کنیم
تا سختی کمان شما نیز بگذرد

در باغ دولت دگران بود مدتی
این گل زگلستان شما نیز بگذرد

آبیست ایستاده در این خانه مال وجاه
این آب ناروان شما نیز بگذرد

ای تو رمه سپرده به چوپان گرگ طبع
این گرگی شبان شما نیز بگذرد

پیل فنا که شاه بقا مات حکم اوست
هم بر پیادگان شما نیز بگذرد

سیف الدین فرغانی

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر